خدا
سلام
این روزا همش دلم میخاد گریه کنم و رو اون موده شاد بودنم نیستم
حوصله هیچ کاری رو ندارم
خدا بدجوری منو ب خودش اورد خوب جایی فهمیدم
خوب جایی متوجه شدم ک دارم همینطور ازش فاصله میگیرم
فهمیدم همشو باید اون بخواد فهمیدم من هیچی نیستم تا کاری رو خودش نخواد انجام نمیشه
فهمیدم الکی ب خودم مطمین نباشم فهمیدم همه چیزو باید اون بالاسری بخواد
خدا جونم خوب فهمید م دیگ میشه ببخشیم؟ میشه دوباره یه لطف و مرحمتی بهم کنی؟
خدایا غلط کردم دیگه باور کن فهمیدم
من هیچی نیستم فهمیدم
بچه ها ازتون عاجزانه خواهش میکنم سر نمازتون اون وقتی ک دستاتونو بردین بالا برای منم دعا کنین
خواهش میکنم منو از یادتون نبرین خیلی خیلی محتاج دعام
++ ببخشید ک نیستم واقعا واقعا نمیتونم باشم
خواهش میکنم واسم دعا کنین ک همونطوری بشه ک دوست دارم
اگه میخاستی ب خودم بیاریم خب من اومدم اگ میخاستی منو نزدیک خودت کنی اومدم
فقط دیگ بیشتر امتحانم نکن
+++بچه ک بودم تو اوج ناامیدی و بدبختی بودم تو لحظه ای بودم ک میدونستم شاید تا ده دقیقه بعد زنده نباشم
همون موقع ک 8 9 سالمم بیشتر نبود ذکر یا لطیف یا لطیف دلمو اروم کرد و ی جوری نجات پیدا کردم
مامان بزرگم میگه خدا بهت ی نیگا خاصی داره بخاطر اسمت شاید
نمیدونم فقط میخام بگم خداجونم غلط کردم تو ببخش