اینجانب مینویسد...

*19

قربون خدا

يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۳۴ ب.ظ

سلام میشه

یادتونه ی زمانی حدودا  47 48 روز پیش گفتم بدجوری شکست خوردم

بدجوری خوردم ب بن بست و حالم خرابه ؟ و داغون بودم؟؟؟

دقیقا 39 روز طول کشید تا اومدم ب خودم تا مشکلم کامل رفع شد

از این 39 روز 27 روزشو روزه بودم 

اون دوازده روزم انقدر تو کما بودم ک اصن چیزی نمیخوردم

حالا رسیدم ب چیزی ک میخاستم 

خیلی فشار روم بود این چیزی ک بهش رسیدم خیلی راهه سختی در پسش داره

اما میارزه ب چیزایی ک میخام ب دست بیارم و کسایی ک میخام بخاطر اونا تو این راه تلاش کنم 


فقط خدایا شکرت

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۰۳
اقای مجهول مجهولی

نظرات  (۶)

خوب خداروشکر که بالاخره مشکلت حل شد^_^
آخرش نگفتی چی بود مشکله:|
مردم از فضولی باااااا خخخ
سلام
چقدر عالی
یه مشکلیه چند روزه درگیرشم بیشتر فکرم درگیره بعد امشب بعد نمازم داشتم برا خدا سفارشاتمو ردیف میکردم رسیدم به یه جایی اشکم در اومد وقتی فهمیدم عه خدا این مشکلی که تو دادی و من به این طرز فکر رسیدم بخاطرِ این مشکل، دلیلش این دعام بود دلیلش این خواستم بود... و بسیار بسیار ذوق نموییدم...
اگه حواسمونو جمع کنیم خدا خیلی قشنگ کمک میکنه و آدمُ بالا میکشه و به چیزایی که دنبالشیم میرسونه...

خداروشکر:)
سلام 
خدااااااااااااروشکر مستر شکر 
همیشه کاراتون حل بشه 
موفق باشید کلی زیاد 
خدا پشت و پناهتون شدیدااااااا 
واااااااااااااای تو معلوم هس کجایی ؟؟؟؟؟هاااااااااا؟؟؟؟
۲۱ آبان ۹۴ ، ۱۱:۴۳ خانوم خونه
سلام . . .

خدا رو شکر . . . که به اون چیزی ککه میخواستین رسیدین
ای بابا آقای مجهول کلا رفتینا :((

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">